دوستت دارد..
وقت رفتن!!!
زود قضاوت نکنید!!
فقط دخترها بخوانند: شش مردی که مرد زندگی هستند
دانستنی های جدید ، مطالب آموزنده
چطور روغنهای معطر درست کنیم؟
چطور روغنهای معطر درست کنیم؟
با استفاده از گلها، سبزیها و گیاهان، روغنهای معطر طبیعی بسازید تا دیگر مجبور نباشید در فروشگاهها دنبال یک شیشه گرانقیمت، آن هم با ترکیب شیمیایی باشید.
موارد مورد نیاز:
گیاهان، سبزیجات، گلها یا پودر
روغنهای ضروری
یک یا دو مورد از روغنهای: جوجوبا، بادام، زیتون، دانه انگور و فندق به عنوان روغن حامل
روغن ویتامین E و شیشههای کوچک و تیره
1- سری به یکی از فروشگاههای بزرگ بزنید. کمی وقت بگذارید و با انواع روغنهای ضروری آشنا شوید. خود را محدود به ساختن یک نوع روغن معطر نکنید. البته بعضی از روغنها مانند اسطوخودوس عامه پسندند. به دنبال رایحههایی باشید که با هم هماهنگاند مثلا یاس و وانیل.
میتوانید فقط یک رایحه یا با کمی وقت رایحه ترکیبی دلخواه را داشته باشید یا حتی ترکیبی جدید ایجاد کنید.
2- روغن ضروری خالص را خریداری کنید. روغن با روغن ترکیب میشود اما اگر دارای آب باشد این طور نیست.
سعی کنید روغن تا حد ممکن ارگانیک باشد. درست است که گرانتر است اما چون خود میخواهید روغن درست کنید مطمئنا ترکیب شیمیایی را نمیپسندید. از روغن خالص استفاده کنید نه مخلوط روغنها.
3- در مورد روغن حامل تصمیم بگیرید. روغنی که عطر را در خود نگه میدارد، حامل نامیده میشود. اکثر آنها کمی بو و بعضی بوی بیشتری دارند.
روغن بادام بوی شیرینتری دارد. پس اگر دنبال بوهای شیرین هستید، آن را انتخاب کنید.
جوجوبا روغن فوقالعاده روان، با کمی رایحه است.
در صورتی که قصد خرید روغن زیتون دارید، نوع غلیظ و تیرهتر را انتخاب کنید.
روغن دانه انگور روشنتر، سبکتر و کمبو تر است.
اگر در مورد انتخاب این روغنها مطمئن نیستید، از هر کدام یک شیشه کوچک خریداری و امتحان کرده و در مورد انتخاب یکی از آنها تصمیم بگیرید. حتی اگر از آنها برای روغن معطر استفاده نشوند میتوانید برای پخت غذا آنها را مصرف نمایید.
4- وقت آزاد و مناسبی را به درست کردن روغن اختصاص دهید. زمانی که مشغلهای نداشته و اعضاء خانواده کار خاصی با شما ندارند تا با این کار آرامش یافته، از فعالیت خود لذت ببرید. میتوانید از مصاحبت و کمک فردی دیگر بهره ببرید.
5- شیشههای کوچک، درپوش و کلیه وسایل را شسته و خشک نمایید. در صورتی که میخواهید مقدار زیادی از یک نوع روغن تهیه کنید، از یک شیشه بزرگ برای ترکیب استفاده کنید.
6- مقدار ترکیبها بستگی به نظر شما دارد. اما 40 تا 50 قطره روغن ضروری در 100 میلیلیتر روغن حامل مناسب است. اگر از گیاهان خشک یا تازه استفاده میکنید، روغن باید روی آنها را کاملا بپوشاند. هرچه به مقدار گیاهان اضافه میکنید، باید از مقدار روغن بیشتری استفاده نمایید.
7- بعد از اضافه کردن روغن به معطرکننده یا گیاه و ویتامینE ، ظرف را خوب تکان دهید تا ترکیب خوب جا بیفتد.
اگر از روغن ضروری استفاده کردهاید، تنها بعد از چند روز معطر خواهد شد. اگر از گیاه یا سبزیجات استفاده کردهاید، آنها را حداقل 14 روز در جایی گرم بدون نور مستقیم خورشید قرار دهید.
8- برای خارج کردن گیاهان، روغن را صاف کنید. چون با وجود زیبا بودن آنها داخل روغن و حتی استفاده از ویتامینE به عنوان نگهدارنده به خودی خود ترش خواهند شد.
9- از یک صافی خوب و نرم استفاده کنید. پارچه پنیر برای این کار مناسب است. اگرچه مقداری روغن به آن خواهد چسبید و کمی از زحمتتان در این مرحله به هدر خواهد رفت. صافی را داخل یک قیف بگذارید تا بیرون نریزد.
10- در هر مناسبتی میتوانید روغنهای معطر را هدیه دهید. کافیست شیشه آن را تزیین کنید و همراه با شمعی زیبا یا یک بسته شکلات به صورت کادویی خاص درآورید. یا انواع مختلف آن را برای داشتن رایحهای همواره خوش، برای خود نگه دارید.
شگفتی های باورنکردنی از زندگی مورچه ها
شگفتی های باورنکردنی از زندگی مورچه ها
در دنیا هزاران نوع مورچه زندگی می کنند که عاداتشان مانند انسان ها با یکدیگر تفاوت بسیار دارد، به همین جهت مکالمه و نوع زبان آنها نیز با یکدیگر متفاوت است.
بنا بر نصر صریح آیه 19 سوره نمل، وقتی حضرت سلیمان (ع) و همراهانش به وادی مورچگان وارد می شوند، مورچه ای می گوید: ای مورچگان به لانه های خود داخل شوید که سلیمان و سپاهیانش شما را در هم نشکنند، در حالیکه ( به عمل خود) آگاه نیستند.
ایران ناز، با خواندن این آیه سوالاتی در اذهان ایجاد میگردد که مورچه با چه وسیله ای صحبت می کند؟ اصلاً تشکیلات مورچه ها از چه قرار است؟ و با پاسخ به این سوالات است که رازی از رازهای آفرینش فاش می شود.
در دنیا هزاران نوع مورچه زندگی می کند ، که عاداتشان مانند انسانها با یکدیگر تفاوت بسیار دارد، به همین جهت مکالمه و نوع زبان آنها نیز با یکدیگر متفاوت است . برای فهم بیشتر اختلافات در آنان، به پاره ای از انواع مورچه ها اشاره می نماییم.
مورچه های کشاورز
نوعی مورچه به نام مورچه سائو، برگها را در انبارهای زیر زمینی خود جمع می کنند و از فضولات کرمینه مخصوصی، آنها را کود می دهند، در نتیجه نوعی قارچ بر این برگها می روید که مورچه ها آن را می خورند . بشر به تازگی پی برده است قارچ ها در تاریکی بهتر می رویند، اما مورچه ها این سر طبیعت را هزاران سال است که می دانند.
مورچه های برده دار
مورچه هایی هستند که از خود غلام دارند و مورچه های ناتوان تر از خود را به بندگی می گیرند . به این منظور پیله مورچه های دیگر را می دزدند و می پرورانند ، هنگامی که این پیله ها مورچه شدند، برای آنها کار می کنند و از آنها فرمان می برند. این غلامداری در برخی از مورچه ها به جایی رسیده که اگر غلامی در کار نباشد، مورچه های کارفرما حتی غذای خود را نیز نمی تواند به دست آورند.
مورچه های دامدار
یک نوع شته از برگ درختان، نوعی عسل می سازد که مطبوع طبع مورچه ها است. مورچه ها این شته ها را اسیر کرده و به لانه های خود می برند، برای آنها برگ و آذوقه تهیه می کنند و مانند چوپانی که از گوسفند مراقبت می کند، از این شته ها مواظبت می نمایند، تا از عصاره و شیره ای که می سازند ، استفاده کنند.
مورچه های گوشتخوار
در میان مورچگان از همه هراس انگیزتر مورچه لشکری است، که در مناطق گرمسیر زندگی می کند و تنها گوشت می خورند.این مورچگان چون لشکرمی کشند، ستونی به پهنای چندین سانتی متر ودرازای صدها مترپدید می آورند. دراین ستون مورچه های کارگر پیله ها را حمل می کنند و سربازان در پیش و پس لشکر در حرکتند.
در میان سپاه آنها، مورچه های درشت تری دیده می شود، که افسران سپاه محسوب می شوند. هنگامی که این ستون به حرکت درآید، هیچ چیز جز آب یا آتش قادر نیست از حرکت آنها پیشگیری نماید.
گاهی که آب سیل آسا نباشد، مورچه ها به هم چسبیده ، خود را به صورت طنابی درآورده و برآب رها می کنند و به این ترتیب پلی بر روی آب می سازند، تا سایر مورچه ها از روی آب بگذرند. ولیکن مورچه هایی که خود، پل را تشکیل می دهند، در آب غرق می شوند و این نوعی از فداکاری آنها برای هم نوع خویش محسوب می گردد.
وسیله نطق مورچه
شرط حتمی سخن گفتن و فهماندن مقصود، زبان نیست. بلکه هر وسیله ای که برای تفهیم مقاصد به کار رود ، به منزله زبان است و مکالمه هم به هر نحوی که باشد، نطق نامیده می شود. حیوانات با ژست های مخصوص، حرکات خاص و یا با صدا و نطق، مکالمه می کنند و به طرف مقابل مقصود خود را می فهمانند.از مورچه ها، کسی با گوش خود صدایی نشنیده، ولی مکالمه آنها را، که ظاهراً با شاخک های خود انجام می دهند، کم و بیش دیده شده است.
مورچه ها در مسیر حرکت خود وقتی به هم می رسند ، توقف کوتاهی می کنند ، شاخک های خود را تکان داده و با پخش امواج یا احتمالاً صدایی که برای ما مفهوم نیست با هم صحبت می کنند .
در این موضوع جای هیچ شبه ای نیست. وقتی طعمه ای نسبتاً سنگین در برابر مورچه ای که در تلاش کسب روزی است قرار بگیرد ، این مورچه برای حمل آن کوشش خود را خواهد کرد، وقتی کاملاً مطمئن شود که از نقل آن به لانه عاجز است، طعمه را واگذاشته و به لانه خود مراجعه می کند. طولی نمی کشد که چند مورچه به دنبال هم به راه افتاده، تا به محل طعمه آمده و با کمک یکدیگر آن را به لانه حمل می کنند. این مورچه ، همنوعان خود را چگونه از وجود طعمه در محل معین آگاه کرده است؟ اما به هر وسیله که بوده، مقصود خود را به همجنسان خویش فهمانده است؟
نکاتی درباره انگشتر
انگشتر بیستر از همه جواهرات نمادین است. یک انگشتر میتواند حلقه ازدواج باشد یا اینکه یک میراث ارزشمند، که از پدر یا مادر به ارث گذاشته شده است.
انگشتر یکی از جواهراتی است که هر زن شیکپوشی باید یکی از بهترین انواع آن را داشته باشد.
نکتهای که در انتخاب انگشتر وجود دارد استخوان بندی بدن است. اگر استخوان بندی کوچک و دستان ظریف و کوتاهی دارید از انگشترهای خیلی بزرگ انتخاب نکنید.
کسانی که انگشتان کشیدهای دارند میتوانند از پوشیدن هر نوع انشگتری لذت ببرند.
خوراک کوفتهریزه با پاستا ( غذایی ایتالیایی )

خوراک کوفتهریزه با پاستامعمولا وقتی در غذایی از پاستا استفاده میشود، به این معناست که آن غذا به کشور ایتالیا تعلق دارد
البته این روزها در کشورهای دیگر نیز از انواع و اقسام پاستاها در پخت غذاهای گوناگون استفاده میکنند. ولی این بار غذای پیشنهادی ما واقعا ایتالیایی است و از تالیاتلی یا همان پاستای نواری به همراه کوفتهریزه خوراکی خوشمزه تهیه میشود که دستور پخت آن در زیر آمده است.
● مواد لازم برای ۴ نفر:
● توضیح: پاستا به خمیر سفتی گفته میشود که در فرمهای مختلف در انواع و اقسام غذاها بهخصوص از نوع ایتالیایی مورد استفاده قرار میگیرد؛ در ضمن این خمیر با توجه به شکل و فرم آن به زبان ایتالیایی نامگذاری شده است. بهعنوان مثال خمیر نواری را تالیاتلی (tagliatelle) مینامند.
● مواد لازم برای سس:
| پیاز (ریز خرد شود) | یک عدد |
| گوجهفرنگی (ریز خرد شود) | ۴۰۰ گرم |
| رب گوجهفرنگی | ۵ قاشق سوپخوری |
| پودر آویشن یا پودر ارگانو | یک قاشق چایخوری |
| فلفل سبز (ترجیحا تند باشد) | ۲ عدد |
| نمک و فلفل | به مقدار لازم |
● طرز تهیه:
گوشت چرخکرده، سیر، پیاز، جعفری خرد شده، خمیر نان و نمک و فلفل را با هم مخلوط کرده و با دست خوب ورز دهید. سپس تخممرغ زدهشده را به آن اضافه کرده و دوباره مخلوط کنید.
با این میزان مواد، ۲۰ عدد کوفتهریزه آماده میشود. پس از اینکه مخلوط گوشتی را به صورت کوفته درآوردید، روغن زیتون را داخل تابهای ریخته و روی شعله اجاق گاز قرار دهید تا کمی داغ شود، سپس کوفتهریزهها را در روغن تفت داده و بپزید. کوفتهها را حین سرخ شدن، مرتب همبزنید تا همه جای آنها کاملا سرخ شود و بعد آنها را به ظرف مخصوص فر منتقل کنید.
برای آماده کردن سس کافی است همه مواد مورد نیاز برای آن را با هم مخلوط کرده و روی کوفتهریزهها بریزید. در ظرف را بگذارید و آن را داخل فر قرار دهید. فر را روی ۲۰۰ درجه سانتیگراد یا ۴۰۰ درجه فارنهایت یا شماره۶ قرار دهید. مدت زمان لازم برای پخت این خوراک یک ساعت است. پس از پایان پخت، پنیر را روی خوراک بریزید و همراه پاستای آبکششده سرو کنید.
▪ نکته: پس از گذشت نیمساعت از پخت خوراک، یک بار مواد را هم بزنید.
یادتان باشد
یادمان باشد اگرکسی رابه خود وابسته کردیم دربرابرش مسئولیم...دربرابراشکهایش...شکستن غرورش...لحظه های شکستنش درتنهایی ولحظه های بیقراریش...واگر یادمان برود.درجایی دیگر سرنوشت یادمان خواهدآورد............واین بارما فراموش خواهیم شد...
اطلاعاتي در مورد نگهداري سگ
نگهداري سگ
انتخاب یک سگ بالغ به عنوان حیوان خانگی مثل قمار کردن است، چون ممکن است حیوان کاملاً فرمانبردار باشد و تعالیم مربوطه به زندگی در خانه را به خوبی یاد گرفته یا این که از اطاعت از شما سرباز زند. حیوان ممکن است قبلاً آزاد بوده تا به طور خودسر به هر طرف بدود لذا مهار کردن چنین حیوانی مشکل است.
متن کامل در ادامه مطلب
دلنوشته
ﺍﻭﻧﯽ ﮐﻪ ﺑﻮﺩ ﺗﻮ ﺑﻮﺩﯼ ﻭ ﺍﻭﻧﯽ ﮐﻪ ﻧﺒﻮﺩ ﻣﻦ
ﺑﻮﺩﻡ !
ﯾﮑﯽ ﺩﺍﺷﺖ ﻭ ﯾﮑﯽ ﻧﺪﺍﺷﺖ،
ﺍﻭﻧﯽ ﮐﻪ ﺩﺍﺷﺖ ﺗﻮ ﺑﻮﺩﯼ ﻭ ﺍﻭﻧﯽ ﮐﻪ ﺗﻮ ﺭﻭ
ﻧﺪﺍﺷﺖ ﻣﻦ ﺑﻮﺩﻡ!
ﯾﮑﯽ ﺧﻮﺍﺳﺖ ﻭ ﯾﮑﯽ ﻧﺨﻮﺍﺳﺖ،
ﺍﻭﻧﯽ ﮐﻪ ﺧﻮﺍﺳﺖ ﺗﻮ ﺑﻮﺩﯼ ﺍﻭﻧﯽ ﮐﻪ ﺑﯽ ﺗﻮ
ﺑﻮﺩﻥ ﺭﻭ ﻧﺨﻮﺍﺳﺖ ﻣﻦ ﺑﻮﺩﻡ!
ﯾﮑﯽ ﺁﻭﺭﺩ ﻭ ﯾﮑﯽ ﻧﯿﺎﻭﺭﺩ،
ﺍﻭﻧﯽ ﮐﻪ ﺁﻭﺭﺩ ﺗﻮ ﺑﻮﺩﯼ ﺍﻭﻧﯽ ﮐﻪ ﺟﺰ ﺗﻮ ﺑﻪ ﻫﯿﭻ
ﮐﺲ ﺍﯾﻤﺎﻥ ﻧﯿﺎﻭﺭﺩ ﻣﻦ ﺑﻮﺩﻡ !
ﯾﮑﯽ ﺑﺮﺩ ﻭ ﯾﮑﯽ ﺑﺎﺧﺖ،
ﺍﻭﻧﯽ ﮐﻪ ﺑﺮﺩ ﺗﻮ ﺑﻮﺩﯼ ﺍﻭﻧﯽ ﮐﻪ ﺩﻝ ﺑﻪ ﺗﻮ ﺑﺎﺧﺖ
ﻣﻦ ﺑﻮﺩﻡ!
ﯾﮑﯽ ﮔﻔﺖ ﻭ ﯾﮑﯽ ﻧﮕﻔﺖ،
ﺍﻭﻧﯽ ﮐﻪ ﮔﻔﺖ ﺗﻮ ﺑﻮﺩﯼ ﺍﻭﻧﯽ ﮐﻪ " ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻡ
" ﺭﻭ ﺑﻪ ﻫﯿﭻ ﮐﺲ ﺟﺰ ﺗﻮ ﻧﮕﻔﺖ ﻣﻦ ﺑﻮﺩﻡ!
ﯾﮑﯽ ﻣﺎﻧﺪ ﻭ ﯾﮑﯽ ﻧﻤﺎﻧﺪ!!!
ﺍﻭﻧﯽ ﮐﻪ ﻣﺎﻧﺪ ﻣﻦ ﺑﻮﺩﻡ ﻭ ﺍﻭﻧﯽ ﮐﻪ ﻧﻤﺎﻧﺪ ﺗﻮ
ﺑﻮﺩﯼ !!
دلنوشته دوست عزیزم مجید
گاهی دلم می خواهد خودم را بغل کنم!
ببرم بخوابانمش!
لحاف را بکشم رویش!
دست ببرم لای موهایش و نوازشش کنم!
حتی برایش لالایی بخوانم،
وسط گریه هایش بگویم:
غصه نخور خودم جان!
درست می شود!درست می شود!
اگر هم نشد به جهنم...
تمام می شود...
بالاخره تمام می شود...!!!
چند تا حرف قشنگ!
دوستی مثل سیمان خیسه ، که هر قدر بمونی رفتنت سخت می شه ، اگر هم بری جای پات برای همیشه باقی می مونه.
♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣
او را گرفتند به جرم چیدن یک شاخه گل زیرا دستانش بوی گل می داد، وهیچ وقت فکر نکردند شاید گلی کاشته باشد.
♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣
تو می ری و من فقط نگاهت میکنم تعجب نکن که چرا گریه نمی کنم بی تو یک عمر فرصت برای گریستن دارم ،اما برای تماشای تو همین یک لحظه باقیست.
♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣
می دونی قشنگی راه رفتن زیر بارون چیه ؟اینه که هیچ کس نمی تونه اشکاتو ببینه!
♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣
ستاره ها وقتي ميشكنن ميشن شهاب اما دلي كه ميشكنه ميشه يه سوال بي جواب . .
♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣
مرگ آن نیست که در قبر سیاه دفن شوم... مرگ آنست که از خاطر تو محو شوم
♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣
هنگامي که شادماني يا اندوهتان بزرگتر شود ، دنيا کوچکتر مي شود.
.. جبران خليل جبران ..
♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣
سعادتمند كسي است كه به مشكلات و مصائب زندگي لبخند بزند
..كريستوفر مارلو..
♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣
در خزان زندگي، آنچه را كه روزها كاشته اي مي دروي
..گرانزي..
♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣
انسان مانند رودخانه است ، هرچه عميق تر باشد آرام تر و متواضع تر است.
..منتسكيو..
♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣
كسي شايسته آزادي است كه هرروز بتواند به هوس هاي خود چيره
شود
..گوته ..
♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣
از دست دادن اميدي پوچ و آرزوئي محال ، خود موفقيت و پيشرفت بزرگي است .
..شكسپير ..
♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣
اگر از انسان اميد و خواب گرفته شود بدبخت ترين موجود روي زمين است .
.. كانت..
♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣
همواره تقوي را به كودكان خود توصيه كنيد تنها تقوي عامل خوشبختي
است نه پول
..بتهون..
♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣
انسان بايد از هر حيث چه ظاهر و چه باطن زيبا و آراسته باشد
..چخوف ..
♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣
ناياب ترين چيزها صميميت و يگانگي است
.. بناپارت..
♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣
اعتراف به گناه فضيلتي است كه در هر كس يافت نمي شود
..ناپلئون بناپارت..
♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣
پيروزي متعلق به كساني است كه بيش از ديگران استقامت دارند
..ناپلئون بناپارت..
♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣
آن كه از قضاوت مي ترسد، از عدالت ترسيده است
..تاگور..
♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣
مردم با شخص ما دوست نيستند بلكه با سعادتمان دوست هستند .!
..ناپلئون بناپارت..
♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣
پيش از ازدواج چشمها را خوب باز كنيد و بعد از آن كمي روي هم بگذاريدشان
..فرانكين..
♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣
ارزش انسان به اندازه حرف هايي هست که براي نگفتن دارد
..دکتر علي شريعتي..
9 تصمیم مردانه برای داشتن ظاهری بهتر

برای اینکه ظاهر و احساس بهتری پیدا کنید، چه تغییراتی باید در سبک زندگیتان ایجاد کنید؟
برای اینکه به شما برای داشتن ظاهزی بهتر کمک کنیم، تمرکزتان را به چه جنبههایی معطوف کنید، لیستی از 10 تصمیم مربوط به آرایش و پیرایش و سبک زندگی تهیه کردهایم که اگر آن را دنبال کنید، بسیار جذابتر از قبل به نظر خواهید رسید.
1 - بعد از صرف غذا از آدامسهای سفیدکننده دندان استفاده کنید
مهم نیست که نظر دندانپزشک تان چه باشد اما همراه داشتن همیشه مسواک و خمیردندان کاری غیر ممکن است، از این گذشته احتمالاً از مسواک زدن در یک توالت عمومی خجالت میکشید. پس بهتر است که به جای آن بین وعدههای غذایی یک آدامس سفید کننده دندان بجوید. ایجاد بزاق بیشتر در دهانتان باعث میشود خرده غذاهای باقیمانده لای دندانها بیرون آمده و عامل روشن کننده آن باعث میشود با کمترین تلاشی دندانهایتان سفیدتر به نظر برسند.
2 - کفشهایتان را برق بیندازید
فراموش نکردن واکس زدن به کفشها خیلی ساده است، اما بد نیست بدانید که اینکار نه تنها عمر کفشهایتان را بیشتر میکند، بلکه باعث میشود همه تصور کنند که همیشه کفشهای نو پایتان میکنید. البته تمیز بودن کفشها همیشه تاثیر اولیه بسیار خوبی هم در مخاطب ایجاد می کند.
3 - زود به زود تیغ ریش تراشتان را عوض کنید
بعد از هر چهار تا هشت مرتبه اصلاح تیغ ریشترشتان را بیرون انداخته و یک تیغ نو جایگزین آن کنید. اینکار باعث میشود هربار که اصلاح میکنید پوستی صافتر و نرمتر داشته باشید. و این را هم خوب بهخاطر داشته باشید که خانمها ترجیح میدهند که صورتتان مو داشته باشد تا اینکه هر بار که شما را میبینند جای بریدن تیغ روی صورتتان مانده یا صورتتان زبر باشد.
4 - در هر وعده غذایی از پروتئین خالص استفاده کنید
پروتئین خالص باعث میشود با یک میزان کالری کم، مدت زمان بیشتری سیر بمانید. این مادهغذایی برای آن دسته از شما که تصمیم گرفتهاید اضافه وزنتان را از بین ببرید و کمی هم عضلهسازی کنید بسیار کارامد خواهد بود. برای ناهار و شام، میتوانید از مرغ، بوقلمون و ماهی بدون پوست استفاده کرده و برای صبحانه هم سفیده تخممرغ، ماست ساده و پودر پروتئین میل کنید.
5 - در هر وعده غذایی از سبزیجات استفاده کنید
پر کردن یک قسمت بزرگ از بشقابتان با سبزیجات باعث میشود هم وزن کم کنید و هم سالمتر بمانید. مخصوصاً سبزیجاتی که سرشار از فیبر هستند باعث میشوند که مدت زمان طولانیتری احساس سیری کنید. پس اگر در نظر دارید که کمی وزنتان را پایین بیاورید، این سبزیجات بسیار به کارتان خواهند آمد. حتی اگر هم نمیخواهید وزن کم کنید، استفاده از سبزیجات باکیفیت باعث میشود پوستتان شادابتر و روشنتر شود.
6 - یک مدل موی جدید و روی مُد برای خودتان انتخاب کنید
بهروز کردن مدل موهایتان یکی از سریعترین راهها برای بهتر کردن ظاهرتان است. مدل موهای جدید امسال بسیار متنوع هستند و برای هر نوع شکل و فرم صورت مدل موی جدیدی وجود دارد. برای این منظور از آرایشگرتان هم میتوانید کمک بگیرید تا بهترین مدل مویی که مناسب صورت شماست را انتخاب کنید.
7 - از یک کرم نرم کننده با کیفیت و آنتیاکسیدانه استفاده کنید
با مصرف منظم یک نرمکننده مناسب، خشکی پوست و چین و چروکهای آن برطرف خواهد شد. برای اینکه مطمئن شوید محصول خوبی میخرید، دنبال نرمکنندهای باشید که در پنج ترکیب اول خود ویتامین C یا چای سبز داشته باشد.
8 - یک کانسیلر بخرید
شاید فکر کنید استفاده از کانسیلر مخصوص خانمهاست اما با اضافه کردن آن به عطر و ادوکلنهای جلوی آینه دستشوییتان با پوست بد خداحافظی کنید. برای اینکه ببینید از چه محصول و چه برندی خرید کنید، از فروشنده لوازم آرایش کمک بگیرید. کانسیلر بسیار عالی جذب پوستتان میشود و بدون اینکه به چشم بیاید پوستتان را بسیار زیباتر نشان میدهد. فقط کافی است کمی از آن را روی پوستتان گذاشته و آنقدر با انگشت آن را روی پوست بمالید تا کاملاً جذب پوست شود.
9 - یک کت زیبا و خوشدوخت بخرید
اگر مناسبت خاصی پیش روی ندارید که بخواهید یک دست کت و شلوار نو بخرید، میتوانید یک ژاکت یا کت تک خوش دوخت بخرید که به تنتان بیاید. خواهید دید که چقدر اعتماد به نفستان بالا خواهد رفت. برای اینکه مطمئن شوید پولتان را به جا خرج میکنید، اول خوب همه فروشگاهها و بوتیکها را بگردید بعد مورد مناسب خودتان را انتخاب کنید.
گدایی
داستان کوتاه عطر شکلات

پیرمردی در بستر مرگ بود. در لحظات دردناک مرگ، ناگهان بوی عطر شکلات محبوبش از طبقه پایین به مشامش رسید. او تمام قدرت باقیمانده اش را جمع کرد و از جایش بلند شد.
همانطور که به دیوار تکیه داده بود آهسته آهسته از اتاقش خارج شد و با هزار مکافات خود را به پایین پله ها رساند و نفس نفس زنان به در آشپزخانه رسید و به درون آن خیره شد.
او روی میز ظرفی حاوی صدها تکه شکلات محبوب خود را دید و با خود فکر کرد یا در بهشت است و یا اینکه ... همسر وفادارش آخرین کاری که ثابت کند چقدر شیفته و شیدای اوست را انجام داده است و بدین ترتیب او این جهان را چون مردی سعادتمند ترک می کند. او آخرین تلاش خود را نیز به کار بست و خودش را به روی میز انداخت و یک تکه از شکلات ها را به دهانش گذاشت و با طعم خوش آن احساس کرد جانی دوباره گرفته است.
سپس مجددا دست لرزان خود را به سمت ظرف برد که ناگهان همسرش با قاشق روی دست او زد و گفت: دست نزن، آنها را برای مراسم عزاداری درست کرده ام!
داستان زیبای قدر خانواده ات را بدان...
با مردی که در حال عبور بود برخورد کردم اووه! معذرت میخوام. من هم معذرت میخوام. دقت نکردم ...
ما خیلی مؤدب بودیم ، من و این غریبه خداحافظی کردیم و به راهمان ادامه دادیم
اما در خانه با آنهایی که دوستشان داریم چطور رفتار می کنیم
کمی بعد ازآنروز، در حال پختن شام بودم دخترم خیلی آرام کنارم ایستاد همینکه برگشتم به اوخوردم و تقریبا انداختمش با اخم گفتم: ”اه ! ازسرراه برو کنار"
قلب کوچکش شکست و رفت
نفهمیدم که چقدر تند حرف زدم
وقتی توی رختخوابم بیدار بودم صدای آرام خدا در درونم گفت: وقتی با یک غریبه برخورد میکنی ، آداب معمول را رعایت میکنی اما با بچه ای که دوستش داری بد رفتار میکنی
برو به کف آشپزخانه نگاه کن. آنجا نزدیک در، چند گل پیدا میکنی. آنها گلهایی هستند که او برایت آورده است.
خودش آنها را چیده. صورتی و زرد و آبی
آرام ایستاده بود که سورپرایزت بکنه
هرگز اشکهایی که چشمهای کوچیکشو پر کرده بود ندیدی
در این لحظه احساس حقارت کردم
اشکهایم سرازیر شدند. آرام رفتم و کنار تختش زانو زدم
بیدار شو کوچولو ، بیدار شو. اینا رو برای من چیدی؟
گفتم دخترم واقعاً متاسفم از رفتاری که امروز داشتم نمیبایست اونطور سرت داد بکشمگفت: اشکالی نداره من به هر حال دوستت دارم مامان من هم دوستت دارم دخترم و گل ها رو هم دوست دارم مخصوصا آبیه رو
گفت: اونا رو کنار درخت پیدا کردم ورشون داشتم چون مثل تو خوشگلن میدونستم دوستشون داری ، مخصوصا آبیه رو ...
آیا میدانید که اگر فردا بمیرید شرکتی که در آن کار میکنید به آسانی در ظرف یک روز برای شما جانشینی می آورد؟
اما خانواده ای که به جا میگذارید تا آخر عمر فقدان شما را احساس خواهد کرد.
و به این فکر کنید که ما خود را وقف کارمیکنیم و نه خانواده مان
چه سرمایه گذاری نا عاقلانه ای! اینطور فکر نمیکنید؟!
به راستی کلمه "خانواده" یعنی چه ؟
عشق واقعی
زن وشوهر جوانی سوار برموتورسیکلت در دل شب می راندند.
انها از صمیم قلب یکدیگر را دوست داشتند.
زن جوان: یواشتر برو من می ترسم
مرد جوان: نه ، اینجوری خیلی بهتره!
زن جوان: خواهش می کنم ، من خیلی میترسم
مردجوان: خوب، اما اول باید بگی دوستم داری
زن جوان: دوستت دارم ، حالامی شه یواشتر برونی
مرد جوان: مرا محکم بگیر
زن جوان: خوب، حالا می شه یواشتر برونی؟
مرد جوان: باشه ، به شرط این که کلاه کاسکت مرا برداری و روی سرت بذاری، اخه نمی تونم راحت برونم، اذیتم می کنه
برخورد یک موتورسیکلت با ساختمانی حادثه آفرید.در این سانحه که بدلیل بریدن ترمز موتور سیکلت رخ داد، یکی از دو سرنشین زنده ماند و دیگری در گذشت مرد جوان از خالی شدن ترمز آگاهی یافته بود پس بدون این که زن جوان را مطلع کند با ترفندی کلاه کاسکت خود را بر سر او گذاشت و خواست برای آخرین بار دوستت دارم را از زبان او بشنود و خودش رفت تا او زنده بماند.
و این است عشق واقعی. عشقی زیبا
داستان آموزنده “شمس و مولانا”
داستان آموزنده “شمس و مولانا”
می گویند:روزی مولانا ،شمس تبریزی را به خانه اش دعوت کرد.شمس به خانه ی جلال الدین رومی رفت و پس از این که وسائل پذیرایی میزبانش را مشاهده کرد از او پرسید:آیا برای من شراب فراهم نموده ای؟
مولانا حیرت زده پرسید:مگر تو شراب خوارهستی؟!
شمس پاسخ داد:بلی.
مولانا:ولی من از این موضوع اطلاع نداشتم!!
ـ حال که فهمیدی برای من شراب مهیا کن.
ـ در این موقع شب ،شراب از کجا گیر بیاورم؟!
ـ به یکی از خدمتکارانت بگو برود و تهیه کند.
- با این کار آبرو و حیثیتم بین خدام از بین خواهد رفت.
- پس خودت برو و شراب خریداری کن.
- در این شهر همه مرا میشناسند،چگونه به محله نصاری نشین بروم و شراب بخرم؟!
ـ اگر به من ارادت داری باید وسیله راحتی مرا هم فراهم کنی چون من شب ها بدون شراب نه میتوانم غذا بخورم ،نه صحبت کنم و نه بخوابم.
مولوی به دلیل ارادتی که به شمس دارد خرقه ای به دوش می اندازد، شیشه ای بزرگ زیر آن پنهان میکند و به سمت محله نصاری نشین راه می افتد.
تا قبل از ورود او به محله مذکور کسی نسبت به مولوی کنجکاوی نمیکرد اما همین که وارد آنجا شد
مردم حیرت کردند و به تعقیب وی پرداختند.آنها دیدند که مولوی داخل میکده ای شد و شیشه ای شراب خریداری کرد و پس از پنهان نمودن آن از میکده خارج شد.
هنوز از محله مسیحیان خارج نشده بود که گروهی از مسلمانان ساکن آنجا، در قفایش به راه افتادند و لحظه به لحظه بر تعدادشان افزوده شد تا این که مولوی به جلوی مسجدی که خود امام جماعت آن بود و مردم همه روزه در آن به او اقتدا می کردند رسید.در این حال یکی از رقیبان مولوی که در جمعیت حضور داشت فریاد زد:”ای مردم!شیخ جلاالدین که هر روز هنگام نماز به او اقتدا میکنید به محله نصاری نشین رفته و شراب خریداری نموده است.” آن مرد این را گفت و خرقه را از دوش مولوی کشید. چشم مردم به شیشه افتاد.مرد ادامه داد:”این منافق که ادعای زهد میکند و به او اقتدا میکنید، اکنون شراب خریداری نموده و با خود به خانه میبرد!” سپس بر صورت جلاالدین رومی آب دهان انداخت و طوری بر سرش زد که دستار از سرش باز شد و بر گردنش افتاد. زمانی که مردم این صحنه را دیدند و به ویژه زمانی که مولوی را در حال انفعال و سکوت مشاهده نمودند یقین پیدا کردند که مولوی یک عمر آنها را با لباس زهد و تقوای دروغین فریب داده و درنتیجه خود را آماده کردند که به او حمله کنند و چه بسا به قتلش رسانند.در این هنگام شمس از راه رسید و فریاد زد:”ای مردم بی حیا!شرم نمیکنید که به مردی متدین و فقیه تهمت شرابخواری میزنید،این شیشه که میبینید حاوی سرکه است زیرا که هرروز با غذای خود تناول میکند.”
رقیب مولوی فریاد زد:”این سرکه نیست بلکه شراب است.”
شمس در شیشه را باز کرد و در کف دست همه ی مردم از جمله آن رقیب قدری از محتویات شیشه ریخت و بر همگان ثابت شد که درون شیشه چیزی جز سرکه نیست.
رقیب مولوی بر سر خود کوبید و خود را به پای مولوی انداخت ،دیگران هم دست های او را بوسیدند و متفرق شدند.آنگاه مولوی از شمس پرسید:برای چه امشب مرا دچار این فاجعه نمودی و مجبورم کردی تا به آبرو و حیثیتم چوب حراج بزنم؟
شمس گفت:برای این که بدانی آنچه که به آن مینازی جز یک سراب نیست،تو فکر میکردی که احترام یک مشت عوام برای تو سرمایه ایست ابدی، در حالی که خود دیدی،با تصور یک شیشه شراب همه ی آن از بین رفت و آب دهان به صورتت انداختند و بر فرقت کوبیدند و چه بسا تو را به قتل میرساندند.این سرمایه ی تو همین بود که امشب دیدی و در یک لحظه بر باد رفت.پس به چیزی متکی باش که با مرور زمان و تغییر اوضاع از بین نرود.
(کتاب ملاصدرا.تالیف هانری کوربن.ترجمه و اقتباس ذبیح الله منصوری) با اندکی دخل و تصرف
چرا فقط برای امام حسین (ع) روز اربعین تعیین شده؟

چرا فقط برای امام حسین (ع) روز اربعین تعیین شده؟
اربعین یعنی گذشت چهل روز از مصیبت جانگداز شهادت سرور و سالار شهیدان.. چرا فقط برای امام حسین علیه السلام روز اربعین تعیین شده و برای امامان دیگر و حتی پیامبر اکرم صلی اللَّه علیه و آله، مراسم روز اربعین نداریم؟
برای توضیح جواب این سؤال، به این مطالب توجه کنید:
۱) فداکاریهای امام حسین علیهالسلام، دین را زنده کرد و نقش او در زنده نگه داشتن دین اسلام، ویژه و حائز اهمیت است. این فداکاریها را باید زنده نگه داشت؛ چون زنده نگه داشتن دین اسلام است. گرامیداشت روز عاشورا و اربعین، در حقیقت زنده نگه داشتن دین اسلام و مبارزه با دشمنان دین است.
۲) مصیبت حضرت امام حسین علیهالسلام، برای هیچ امام و پیامبری پیش نیامده است. مصیبت امام حسین علیهالسلام، از همه مصیبتها بزرگتر و سختتر بود. اگر عامل دیگری هم در کار نبود، همین عامل کافی است که نشان بدهد چرا برای امام حسین علیهالسلام بیش از امامان دیگر و حتی بیش از پیامبر اسلامصلیاللَّهعلیهوآله عزاداری میکنیم و مراسم متعددی برپا میکنیم.
۳) در ماه محرم سال ۶۱ ق. امام حسین علیهالسلام، فرزندان، خویشان و یاران آن حضرت را کشتند و اسیران کربلا را به کوفه و شام بردند و همین اسیران داغدیده، روز اربعین شهادت امام حسین علیهالسلام و یارانش، به کربلا رسیدند و همه مصائب روز عاشورا در آن روز تجدید شد و آن روز، روز سختی برای خاندان پیامبر بود.
۴) دشمنان اسلام با به شهادت رساندن امام حسین علیهالسلام، قصد نابود کردن دین اسلام را داشتند. دشمنان امام حسین علیهالسلام تلاش کردند تا حادثه کربلا، به کلی فراموش شود و حتی کسانی را که برای زیارت امام حسین علیهالسلام میآمدند، شکنجه میکردند و میکشتند. در زمان متوکل عباسی، همه قبرهای کربلا را شخم زدند؛ مزرعه کردند و مردم را از آمدن برای زیارت قبر امام حسین علیهالسلام، منع کردند. شیعیان هم برای مقابله با اینها، از هر مناسبتی استفاده میکردند که یکی از این مناسبتها، حادثه روز اربعین است.
۵) یکی از نشانه های مؤمن، زیارت امام حسین علیهالسلام در روز اربعین است. از حضرت امام حسن عسکری علیهالسلام روایت شده است که علامتهای مؤمن پنج چیز است؛ پنجاه و یک رکعت نماز فریضه و نافله در شبانهروز، زیارت اربعین، انگشتر به دست راست کردن، پیشانی بر خاک نهادن در سجده و بسم الله را بلند گفتن۱ و یکی از وظایف شیعیان را اهتمام به زیارت اربعین بر شمردهاند.
پدر
پدر و پسر داشتن صحبت میکردن ، پدر دستشو میندازه دور گردن پسرش میگه من شیرم یا تو؟ پسر میگه من! پدر باز میپرسه پسرم من شیرم یا تو؟ پسره میگه من! پدر عصبانی میشه دستشو از رو شونه پسرش برمیداره میگه من شیرم یا تو؟ پسر میگه بابا تو شیری! پدر میگه چرا دفعه های قبل اینو نگفتی؟ پسر میگه چون دفعه های قبل دستت رو شونم بود فکر کردم یه کوه پشتمه ولی حالا... به سلامتی هر چی پدره...
برادران مهربان
دو برادر با هم در مزرعه خانوادگی کار می کردند که یکی از آنها ازدواج کرده بود و خانواده بزرگی داشت و دیگری مجرد بود .
شب که می شد دو برادر همه چیز از جمله محصول و سود را با هم نصف می کردند . یک روز برادر مجرد با خودش فکر کرد و گفت:
درست نیست که ما همه چیز را نصف کنیم . من مجرد هستم و خرجی ندارم ولی او خانواده بزرگی را اداره می کند.
بنابراین شب که شد یک کیسه پر از گندم را برداشت و مخفیانه به انبار برادر برد و روی محصول او ریخت.
در همین حال برادری که ازدواج کرده بود با خودش فکر کرد و گفت : درست نیست که ما همه چیز را نصف کنیم. من سر و سامان
گرفته ام ولی او هنوز ازدواج نکرده و باید آینده اش تأمین شود.
بنابراین شب که شد یک کیسه پر از گندم را برداشت(راد اس ام اس) و مخفیانه به انبار برادر برد و روی محصول او ریخت.
سال ها گذشت و هر دو برادر متحیر بودند که چرا ذخیره گندمشان همیشه با یکدیگرمساوی است. تا آن که در یک شب تاریک دو برادر
در راه انبارها به یکدیگر برخوردند. آن ها مدتی به هم خیره شدند و سپس بی آن که سخنی بر لب بیاورند کیسه هایشان را زمین
گذاشتند و یکدیگر را در آغوش گرفتند.
پند کشیش
مرد ثروتمندی به کشیشی می گوید:
نمی دانم چرا مردم مرا خسیس می پندارند.
کشیش گفت:
بگذار حکایت کوتاهی از یک گاو و یک خوک برایت نقل کنم.
خوک روزی به گاو گفت: مردم از طبیعت آرام و چشمان حزن انگیز تو به نیکی سخن می گویند و تصور می کنند تو خیلی بخشنده
هستی. زیرا هر روز برایشان شیر و سرشیر می دهی.
اما در مورد من چی؟…
من همه چیز خودم را به آنها می دهم از گوشت ران گرفته تا سینه ام را. حتی از موی بدن من برس کفش و ماهوت پاک کن درست
می کنند. با وجود این کسی از من خوشش نمی آید. علتش چیست؟
می دانی جواب گاو چه بود؟
جوابش این بود:
شاید علتش این باشد که
“هر چه من می دهم در زمان حیاتم می دهم”
محل دقیق ضربه !
مهندسی بود که در تعمیر دستگاه های مکانیکی استعداد و تبحر داشت. او پس از۳۰ سال خدمت صادقانه با یاد و خاطری خوش باز
نشسته شد. دو سال بعد، از طرف شرکت درباره رفع اشکال به ظاهر لاینحل یکی از دستگاه های چندین میلیون دلاری با اوتماس
گرفتند. آنها هر کاری که از دستشان بر می آمد انجام داده بودند و هیچ کسی نتوانسته بوداشکال را رفع کند بنابراین، نومیدانه به او
متوسل شده بودند که در رفع بسیاری از این مشکلات موفق بوده است.
مهندس، این ا مر را به رغبت می پذیرد. او یک روز تمام به وارسی دستگاه می پردازد و در پایان کار، با یک تکه گچ علامت ضربدر روی
یک قطعه مخصوص دستگاه می کشد و با سربلندی می گوید: اشکال اینجاست آن قطعه تعمیر می شود و دستگاه بار دیگر به کار
می افتد. مهندس دستمزد خود را ۵۰۰۰۰ دلار معرفی می کند.
حسابداری تقاضای ارائه گزارش و صورتحساب مواد مصرفی می کند و او بطور مختصر این گزارش را می دهد:
بابت یک قطعه گچ: ۱ دلار و بابت
دانستن اینکه ضربدر را کجا بزنم: ۴۹۹۹۹ دلار
این 10 میوه را در اولویت مصرف قرار دهید
گرچه اگر دنیای ثمربخش میوه ها را مورد بررسی قرار دهیم هر کدام از آنها را می توان بدلیل خواص فراوان آن پراهمیت دانست ولی آن چیز که در تمام خاصیت های آنان مشترک است اینست که میوه ها خنک کننده های طبیعی بدن هستند و دارای مقدار زیادی ویتامین و کربوهیدرات برای تغذیه بدن و همچنین تامین انواع رژیم های غذایی می باشند. علت این همه طعم و رنگی که خداوند متعال در تکتک میوهها قرار داده بیحکمت نیست چراکه هر نوع از میوه ها خواص مفیدی برای بدن انسان دارد. در این ایمیل نگاهی گذرا داریم به خواص 10 نوع میوه از بین میوه های بسیار دیگر که مصرف آنها سلامتی و نشاط هر چه بیشتر شما دوستان را تضمین می کند.
1. پرتقال
مطالب عجیب و خواندنی
2- اسم تمام قاره ها با همان حرفی که آغاز شده است پایان می یابد.
3- مقاوم ترین ماهیچه در بدن ، زبان است.
4- کلمه «ماشین تحریر» (TYPEWRITER) طولانی ترین کلمه ای است که می توان با استفاده از حروف تنها یک ردیف کیبورد ساخت.
5- چشمک زدن زنان ، تقریباً دوبرابر مردان است.
6- شما نمی توانید با حبس نفستان ، خودکشی کنید.
7- محال است که آرنج تان را بلیسید.
8- وقتی که عطسه میکنید مردم به شما «عافیت باش» می گویند ، چرا که وقتی عطسه می کنید قلب شما به اندازه یک میلیونیم ثانیه می ایستد.
9- خوک ها به لحاظ فیزیک بدنی ، قادر به دیدن آسمان نیستند.
10- وقتی که به شدت عطسه می کنید، ممکن است یک دنده شما بشکند و اگر عطسه خود را حبس کنید، ممکن است یک رگ خونی در سر و یا گردن شما پاره شود و بمیرید.
11- جلیقه ضد گلوله ، ضد آتش ، برف پاک کن های شیشه جلوی اتومبیل و چاپگرهای لیزری توسط زنان اختراع شدند.
12- تنها غذایی که فاسد نمی شود ، عسل است.
13- کروکودیل نمی تواند زبانش را به بیرون دراز کند.
14- حلزون می تواند سه سال بخوابد.
15- تمامی خرس های قطبی چپ دست هستند.
16- در سال 1987 خطوط هوایی «امریکن ایرلاینز» توانست با حذف یک دانه زیتون از هر سالاد سرو شده در پروازهای درجه یک خود، چهل هزار دلار صرفه جویی کند.
17- پروانه ها با پاهایشان می چشند.
18- فیل ها تنها جانورانی هستند که قادر به پریدن نیستند.
19- در 4000 سال قبل، هیچ حیوانی اهلی نبود.
20- بطور متوسط، مردم آنقدر از عنکبوتها می ترسند که نمی توانند آن ها را بکشند.
21- مورچه همیشه بر روی سمت راست بدن خود، سقوط می کند.
22- قلب انسان فشاری کافی ایجاد میکند تا به فاصله 30 فوتی (تقریباً 8 متر) خون را به خارج از بدن پمپاژ کند.
23- موشهای صحرایی چنان سریع تکثیر پیدا می کنند ، که در عرض هجده ماه دو موش صحرایی قادرند یک میلیون فرزند داشته باشند.
24- صندلی الکتریکی توسط یک دندانپزشک اختراع شد.
25- استفاده از هدفون در هر ساعت، باکتری های موجود در گوش شما را تا هفتصد برابر افزایش می دهد.
26- فندک قبل از کبریت اختراع شد.
27- نظیر اثرانگشت، اثر زبان هر شخص نیز متفاوت است.
28- یک انسان ۸ ثانیه بعد از قطع گردن به هوش میماند.
29- عضله ای که به شما امکان چشمک زدن میدهد سریع ترین عضله بدن است شما به طور متوسط 15000 بار در روز چشمک میزنید.
30- قلب شما روزی 101000 بار می تپد.
31- ناخن های دست 4 برابر سریعتر از ناخن های پا رشد می کنند.
32- جویدن آدامس هنگام خوردن پیاز، مانع از اشک ریزی شما می شود!
33- هیچکس نمی داند چرا صدای اردک ها اکو نمی شود!
34- لئو ناردو داوینچی می توانسته با یک دستش بنویسد و با دست دیگرش نقاشی کند!
35- یک سوسک حمام می تواند 9 روز بدون سر زندگی کند تا اینکه از گرسنگی بمیرد.
36- وقتی شخصی در سریلانکا سرش را از طرفی به طرف دیگر تکان می دهد، یعنی «باشه».
37- یکی از شگفتی های ریاضی این است که وقتی عدد 111111111 را در خودش ضرب کنی، جواب خواهد شد؛ 12345678987654321
38- دکمه # (فون) که روی کیبرد می باشد، «اُکتُسرپ» خوانده می شود.
39- ناخن انگشت وسط زودتر از ناخن انگشت شصت، رشد می کند.
40- چشم های شترمرغ از مغزش بزرگتر است.
41- اگر به صورت مداوم 8 سال و 7 ماه و 6 روز فریاد بزنید، انرژی صوتی لازم برای گرم کردن یک فنجان قهوه را تولید کرده اید.
42- کشتی ملکه الیزابت دوم بابت هر گالون سوختی که می سوزاند فقط 1.5 متر حرکت می کند.
43- فقط یک نفر از یک میلیارد نفر بیش از 116 سال عمر می کند.
44- روز تولد شما حداقل با 9 میلیون نفر دیگر یکی است.
45- ستاره دریایی مغز ندارد.
46- هیچ کلمه ای در زبان انگلیسی با کلمه month هم قافیه نمی شود.


















سلام خدمت همه بازدید کنندگان این وبلاگ اسم بنده امیر هستم دانشجوی کارشناسی رشته برق قدرت امیدوارم تونسته باشم با ایجاد این وبلاگ تا حدی نیاز های شما دوستان گلم رو برطرف کرده باشم مطالب این وب برگرفته از وب های دیگست و چیزایی رو هم خودم مینویسم براتون امیدوارم لذت ببرید